مورتال کامبت یکی از مشهورترین مجموعههای بازی مبارزهای است که شخصیتهای نمادینی را در دنیای بازیهای ویدئویی معرفی کرده، اما کمتر شخصیتی به اندازهی نینجای زردپوش، اسکورپیون، قابل تشخیص است.
از نظر داستانی نیز، او یکی از جذابترین شخصیتهای این سری محسوب میشود. اگر کنجکاوید بدانید چه چیزی این انتقامجوی بیقرار را وادار میکند تا با سرِ جمجمهای خود پوست دشمنانش را بسوزاند، پس با ما همراه شوید تا عمیقاً به تاریخچهی این شخصیت بپردازیم.
ابتدا، بیایید کمی فضا را آماده کنیم. اسکورپیون شخصیتی بسیار جالب است – به این معنا که، با وجود اینکه یکی از چهرههای اصلی مورتال کامبت محسوب میشود، داستان او در واقع به طور مستقیم به نبرد اصلی بین دنیای زمین (Earthrealm) و دنیای بیرونی (Outworld) ارتباطی ندارد؛ بلکه داستان او بسیار شخصیتر است.
شروع ماجرای اسکورپیون
در دنیای مورتال کامبت، دو قبیله رقیب به نامهای شیرای ریو و لین کویی وجود دارند. لین کویی در شمال آسیا تشکیل شدهاند و در اصل جنگجویانی فراتر از انسان هستند که برای انجام مأموریتهای مختلف استخدام میشوند. در مقطعی، یک جنگجوی ژاپنی از قبیله لین کویی به نام تاکِدا (نه آن که در MKX حضور داشت)، به ژاپن سفر میکند و دانش خود از هنرهای رزمی نینجوتسو را در دورهی فئودالی به فرماندهان و سرداران مختلف منتقل میکند و اولین قبیله نینجا، یعنی شیرای ریو، را تشکیل میدهد.
خیانت تاکِدا به قبیله لین کویی برای تشکیل قبیله خودش بلافاصله باعث ایجاد خصومت بین این دو قبیله میشود. با گذشت زمان، این رقابت شدیدتر میشود تا اینکه در یک روز سرنوشتساز، با دسیسههای جادوگر خطرناکی از دنیای زیرین (Netherrealm) به نام کوانچی، به اوج خود میرسد.
کوانچی قصد دارد یک گردنبند قدرتمند متعلق به خدای ارشد شیناک (Shinnok) را بدزدد؛ اما برای این کار نیاز به یک انسان دارد تا از موانع دفاعی گردنبند عبور کند. او یک جنگجوی لین کویی به نام بیهان (معروف به سابزیرو) را استخدام میکند و، برای اطمینان، یک جنگجوی شیرای ریو به نام هانزو هاساشی (معروف به اسکورپیون) را نیز به کار میگیرد، در صورتی که بیهان نتواند کار را تمام کند.
بیهان و هانزو، بیخبر از اینکه هر دو توسط یک نفر برای انجام یک مأموریت استخدام شدهاند، در مسیر خود به هم برخورد میکنند. مبارزه میکنند، بیهان پیروز میشود، و هانزو کشته میشود. بیهان نقشهای را که مکان گردنبند شیناک را نشان میدهد، تحویل میدهد و کوانچی، به عنوان پاداش به لین کویی، تمام اعضای قبیله شیرای ریو را قتلعام میکند؛ از جمله همسر و پسر هانزو.
شبح انتقام
از اینجا به بعد، هانزو هاساشی دیگر از بین رفته است و تنها شبحی به نام اسکورپیون باقی مانده است. کوانچی در دنیای زیرین اسکورپیون را فریب میدهد و به او میگوید که در واقع این سابزیرو بوده که خانواده و قبیلهاش را به قتل رسانده است. در اولین مسابقات مورتال کامبت، اسکورپیون بالاخره موفق میشود سابزیرو را بکشد و به انتقامش برسد. یا حداقل اینطور فکر میکند.
در مورتال کامبت ۲، سابزیرو بازمیگردد و به همین دلیل، اسکورپیون نیز بازگشته و مصمم است تا دشمن دیرینهاش را نابود کند. اما در یکی از مبارزات سابزیرو در مسابقات، اسکورپیون چیزی را میبیند که با شخصیت سابزیرو که او میشناخت، همخوانی ندارد: بخشش.
اسکورپیون متوجه میشود که این سابزیرو در واقع بیهان نیست، بلکه برادرش، کوای لیانگ، است. خواه از روی عذاب وجدان بابت کشتن برادرش، یا شاید برای جبران قتل از روی انتقام، اسکورپیون سوگند میخورد تا از این سابزیروی جدید محافظت کند. این سوگند او را در مورتال کامبت ۳ در برابر شائو کان قرار میدهد و او را همپیمان جنگجویان دنیای زمین میکند.
از این نقطه به بعد، هدف انتقام اسکورپیون تقریباً در هر بازی تغییر میکند. در مورتال کامبت ۴، دوباره به سمت سابزیرو برمیگردد، زیرا دوباره فریب میخورد و باور میکند که سابزیرو خانوادهاش را کشته است. در Deadly Alliance، اسکورپیون از کوانچی عصبانی است، زیرا سرانجام حقیقت مربوط به قتلعام قبیله و خانوادهاش را درمییابد. در Deception، او قهرمان خدایان ارشد میشود و خشم خود را به سمت هر کسی که آنها به او نشان میدهند، هدایت میکند. در Armageddon، او از خدایان ارشد خشمگین میشود، زیرا قبیله شیرای ریو را به عنوان جنگجویان دنیای زیرین مانند خودش احیا میکنند.
سپس با ریست شدن خط زمانی در Mortal Kombat 9، داستان تقریباً به همان شکل پیش میرود. اسکورپیون به عنوان خدمتکاری فریبخورده برای کوانچی وارد مسابقات میشود، بیهان را میکشد و تحت کنترل او باقی میماند، تا زمانی که ریدن او را به شکل انسانیاش، یعنی هانزو هاساشی، دوباره زنده میکند.
منشأ شخصیت اسکورپیون در مورتال کامبت
در دنیای پرماجرای مورتال کامبت، کمتر شخصیتی به اندازهی اسکورپیون توانسته نمادی از انتقام، درد و قدرت بقا باشد. هانزو هاساشی، که بعدها به اسکورپیون تبدیل میشود، از همان آغاز شخصیتی خاص در این سری داشت؛ یک نینجای ماهر از قبیله شیرای ریو که تقدیرش او را به راهی پر از خون و نفرت سوق داد.
داستان او با خیانت، از دست دادن عزیزان و میل شدید به انتقام در هم آمیخته است و همین موضوع او را در قلب طرفداران جای داده است. او در ابتدا تنها یک انسان مبارز بود، اما پس از مواجهه با سرنوشتی تلخ، به شبحی انتقامجو تبدیل شد. در دل این دنیای پر از سحر و جادو، مرگ و زندگی بهسادگی تعریف نمیشود و اسکورپیون یکی از نمونههای بارز این قانون است.
تبدیل شدن هانزو به اسکورپیون نتیجهی دستکاریهای کوانچی است؛ جادوگری که از درد و رنج دیگران برای دستیابی به اهداف خود استفاده میکند. این داستان آغاز جادهای است که هانزو هاساشی در آن میآموزد چگونه به موجودی فرا انسانی تبدیل شود، نه تنها برای بقا بلکه برای اجرای انتقامی که تا ابد در قلبش خواهد ماند.
رقابت خونین شیرای ریو و لین کویی
قبیلههای شیرای ریو و لین کویی از همان ابتدای شکلگیری خود، درگیر یک رقابت خونین بودند. لین کویی، که از مناطق شمال آسیا برخاستهاند، به عنوان گروهی از جنگجویان فوقالعاده مهارتدار و بیرحم شناخته میشوند که در ازای پول، به کار گرفته میشوند.
از سوی دیگر، شیرای ریو به رهبری تاکدا، جنگجویی ژاپنی که هنرهای نینجوتسو را به سران فئودالی ژاپن آموزش داد، پایهگذاری شد. تاکدا که زمانی عضوی از لین کویی بود، پس از خیانت به آنها، شیرای ریو را تشکیل داد. این خیانت، باعث شد رقابتی طولانی و سرشار از نفرت بین این دو قبیله شکل بگیرد؛ نفرتی که در نهایت زندگی هانزو هاساشی و خانوادهاش را تحت تأثیر قرار داد.
همین رقابت تاریخی میان این دو قبیله، زمینهای را برای انتقامجویی اسکورپیون فراهم کرد و او را به یکی از بزرگترین جنگجویان مورتال کامبت تبدیل نمود. با گذشت زمان، این نبردها و خیانتها بر سر اصول و غرور قبیلهای، تنها به آتش کینهای دامن زد که شعلههای آن در دل اسکورپیون زبانه میکشید.
تبدیل هانزو هاساشی به اسکورپیون
همانطور که پیش از این اشاره شد، پس از مرگ دردناک هانزو هاساشی به دست سابزیرو، کوانچی او را به زندگی بازمیگرداند اما این بار بهعنوان شبحی انتقامجو، معروف به اسکورپیون. کوانچی برای هدایت خشم و نفرت او، به اسکورپیون میگوید که سابزیرو عامل قتلعام قبیله شیرای ریو و خانوادهاش بوده است.
این دروغ، قلب شکستهی هانزو را به شعلههای کینه و انتقام تبدیل میکند و او را به چیزی فراتر از یک انسان بدل میسازد.
اسکورپیون در این نقش جدید، دیگر هدفی جز انتقام ندارد و بیوقفه به دنبال کسی میگردد که تصور میکند عامل نابودی زندگیاش بوده است. در اولین مسابقات مورتال کامبت، او سرانجام به سابزیرو میرسد و انتقام خود را میگیرد. اما این تنها آغاز راه است. او به تدریج درمییابد که قربانی دسیسهای بزرگتر شده و کوانچی از زخمهایش سوءاستفاده کرده است. این آگاهی، آغاز مبارزهای جدید برای اوست؛ مبارزهای که در آن اسکورپیون به دنبال حقیقتی است که از او پنهان شده است.
نبرد درونی اسکورپیون و تحولات داستانی
داستان اسکورپیون از انتقام فراتر میرود و به نبردی درونی میان کینه و بخشش تبدیل میشود. در مورتال کامبت ۲، او دوباره با سابزیرو روبرو میشود، اما این بار متوجه میشود که او، بیهان، قاتل واقعی خانوادهاش، نیست بلکه برادرش کوای لیانگ است.
این دیدار، جرقهای در ذهن اسکورپیون ایجاد میکند و به او اجازه میدهد تا به درک عمیقتری از خودش و مفهوم انتقام برسد. او تصمیم میگیرد از کوای لیانگ محافظت کند، شاید به عنوان راهی برای رهایی از بار سنگین گناهی که روی شانههایش احساس میکند.
این انتخاب، او را به مسیری تازه هدایت میکند؛ مسیری که به او میآموزد قدرت واقعی در بخشش نهفته است، حتی اگر قلبش همچنان پر از زخمهای عمیق گذشته باشد. در این راه، اسکورپیون به یکی از قهرمانان اصلی دنیای زمین تبدیل میشود و در برابر دشمنان مشترک خود ایستادگی میکند.
همپیمانی اسکورپیون و سابزیرو
در مورتال کامبت ایکس، کوای لیانگ از هانزو هاساشی دعوت میکند تا به قصر لین کویی بیاید و دشمنی تاریخی میان دو قبیله شیرای ریو و لین کویی را به پایان برساند.
کوای لیانگ حقیقت را فاش میکند و به هانزو میگوید که قتلعام قبیله او کار کوانچی بوده، نه سابزیرو. این آگاهی، بار سنگینی را از دوش هانزو برمیدارد و او درمییابد که نفرتی که سالها او را به سوی انتقام سوق داده، بیاساس بوده است. هانزو و کوای لیانگ در مقابل هم سر تعظیم فرود میآورند و دوستیای میانشان شکل میگیرد که بر پایهی نفرت مشترک آنها از کوانچی بنا شده است. این اتحاد تازه، راه جدیدی را برای اسکورپیون باز میکند و به او فرصت میدهد تا برای اولین بار هدفی غیر از انتقام داشته باشد.
پایان انتقام: شکست کوانچی
اسکورپیون سرانجام به لحظهای میرسد که مدتها در انتظارش بود؛ لحظهی مواجهه با کوانچی.
نیروهای ویژهی دنیای زمین، کوانچی را دستگیر میکنند و هانزو به سرعت وارد میشود تا از دشمن اصلی خود انتقام بگیرد. در صحنهای که از نظر احساسی بسیار قدرتمند است، اسکورپیون به زندگی کوانچی پایان میدهد و انتقام خونین خود را میگیرد. این لحظه برای او چیزی فراتر از یک پیروزی است؛ این همان پایانی است که سالها به دنبالش بود.
اما در همین حال، شیناک دوباره زنده میشود و اسکورپیون در نبرد با این خدای ارشد شکست میخورد. با این وجود، این لحظه به او آرامشی میدهد که شاید سالها از آن محروم بوده است. اسکورپیون دیگر نیازی به انتقام ندارد و این آزادی جدید او را برای فصل تازهای آماده میکند.
جایگاه فعلی اسکورپیون در مورتال کامبت ۱۱
با پایان یافتن انتقام، اسکورپیون اکنون در جایگاهی کاملاً متفاوت قرار دارد.
در مورتال کامبت ۱۱، داستان او با حضور در زمان حال و گذشته پیچیدهتر میشود. از آنجا که این بازی با سفر در زمان سروکار دارد، اسکورپیونهای گذشته و حال با یکدیگر روبرو میشوند و این مواجهه، به او فرصتی میدهد تا به عمق انتخابهایش فکر کند. اکنون که او دیگر نیازی به انتقام ندارد، میتواند برای اولین بار به صلح و معنای تازهای از قدرت برسد. اما همانطور که میدانیم، در دنیای مورتال کامبت، هیچچیز به همین سادگی باقی نمیماند.
مورتال کامبت ۱۱ با سفر در زمان سروکار دارد؛ پس احتمالاً خیلی زود دوباره شبح انتقامجوی زردپوشی را که میشناسیم و دوستش داریم خواهیم دید.
سوالات متداول
تاریخچه اسکورپیون چگونه بر توسعه شخصیت او تأثیر گذاشته است؟
تاریخچه اسکورپیون به داستان انتقام و از دست دادن خانوادهاش برمیگردد. این تاریخچه به او انگیزه میدهد تا مبارزه کند و در عین حال تضادهای درونی او را شکل میدهد. این بعد احساسی او را به شخصیتی عمیقتر و پیچیدهتر تبدیل میکند.
چرا اسکورپیون به یک شخصیت محبوب تبدیل شده است؟
طراحی منحصر به فرد، قدرتهای خاص، و داستان غمانگیز انتقام او، به همراه حرکات ویژهای که دارد، او را به یکی از شخصیتهای محبوب در میان بازیکنان تبدیل کرده است. نمادین بودن زنجیر و لباس زرد او نیز در محبوبیت او تأثیرگذار بوده است.
رابطه اسکورپیون و ساب زرو چیست؟
رابطه بین اسکورپیون و ساب زرو در طول بازیهای مورتال کمبت دستخوش تغییرات زیادی شده است. در ابتدا، اسکورپیون خواهان انتقام از ساب زرو است، اما با پیشرفت داستان وضعیت دو شخصیت پیچیدهتر میشود و گاهی اوقات به همکاری نیز میانجامد.
پایان ماجرا
داستان اسکورپیون از یک مبارز ساده تا شبحی انتقامجو و سپس یک جنگجوی صلحجو، سفر پرماجرا و پیچیدهای را نشان میدهد. او که سالها با درد و خشم زندگی کرده، بالاخره به آرامشی نسبی دست مییابد و انتقامش را میگیرد. اما دنیای مورتال کامبت همواره غیرقابلپیشبینی است، و در مواجهه با چالشهای جدید و سفرهای زمانی، اسکورپیون همچنان به عنوان یکی از برجستهترین شخصیتها به مسیر خود ادامه خواهد داد.