داستان ما

من علیرضا زمانی هستم، یکی از مؤسسین پلازا دیجیتال. سال ۱۳۹۲ با کلی امید و هدف دنبال ساختن آینده بودم. می‌خواستم خودم رو به خودم و خانواده ثابت کنم. این شد که از اواسط دانشجویی مهندسی برق، وارد بازار کار شدم. یادمه که استادم همیشه می‌گفت، فروشندگی هم علمه و هم هنر؛ کسی که خوب یادش بگیره آینده روشنی در انتظارشه و چه کسی ممکنه دنبال آینده روشن نباشه؟  به خاطر رشته دانشگاهیم و علاقه زیاد به فناوری‌های روز، فکر کردم بهتره کار فروشندگی رو از مجموعه کامپیوتر پایتخت شروع کنم.
به فروشگاه های زیادی درخواست همکاری دادم و درنهایت توی یکی از بهترین‌هاشون از لحاظ اندازه و موقعیت شروع به کار کردم.
از همون اول می‌دونستم تجربه فروشندگی یک پله است تا بیشتر یاد بگیرم و نیازهای مشتری رو بفهمم که بتونم کسب و کارم رو توسعه بدم. اولین توسعه از اجاره یک ویترین در سال ۱۳۹۳ شروع شد. اما  اون لوکیشن پاخور خوبی نداشت و با شکست مواجه شد. البته بگم تجربه خوبی بود، چون اونجا فهمیدم خیلی چیزها رو درباره علم فروش نمی‌دونم.
شروع کردم به یادگرفتن مهارت‌های فروش و مدیریت، کتاب می‌خوندم، از گوگل کمک می‌گرفتم و حتی برای درک بهتر، صفحات گوگل رو به دارالترجمه می‌دادم تا خودم رو به روز نگه دارم. از طرفی با برادر بزرگ‌ترم حمیدرضا زمانی مشورت می‌کردم؛ چون بازار رو خیلی بهتر از من می‌شناخت و خوب می‌دونست چه فعالیت‌هایی تو بازار ایران بهتر جواب می‌ده.
بهترین کاری که اون زمان می‌تونستم انجام بدم این بود که دانش جدید و مشاوره‌هایی که گرفته بودم رو در فضای کار واقعی امتحان کنم و با گرفتن بازخورد از رفتار مشتریام، مدل‌ خودمو برای مشتریام بسازم. برای همین به فروشندگی در همون فروشگاه ادامه دادم. کمتر از دو سال فروشنده خیلی موفقی شده بودم با درآمد بالا، ولی خودمو سر یک دو راهی دیدم؛ یا باید برای توسعه کسب و کار خودم کاری انجام می‌دادم و یا در درجا زدن رو تجربه می‌کردم و قطعا انتخاب من گزینه اول بود.
از پس‌اندازهای این مدت فروشگاه بغلی رو اجاره کردم. محصولم رو تنوع دادم هم لپ تاپ داشتم و هم گوشی. کم‌کم تبدیل شدم به رقیب جایی که کار کردن رو ازش شروع کرده بودم. اما می‌دونستم حالا حالاها باید روی توسعه کارم فکر کنم. دلم می‌خواست با مدل‌های بین‌المللی کسب‌و‌کار خودم آشنا بشم و ایده‌های موفق روز رو ببینم. این بود که چند بار به دوبی سفر کردم. از چینش محصولات تا شیوه پرزنت همه چی رو با دقت بررسی و یادداشت می‌کردم. چند لپ تاپ با پیشنهادهای قیمتی جداب رو هم با خودم می‌اوردم تا هزینه‌های سفر رو به نقطه سر به سر برسونم.
 
با پیشنهاد خوب برادرم، چندتا همکار جذب کردم و یک سر و سامونی به زیرساخت‌های فروشمون دادم تا در توسعه‌های بعدیِ کار توی دست انداز نیفتم. همیشه به اثربخشی یک کار اصولی ایمان داشتم.
سال ۱۳۹۶ یعنی بعد از ۴ سال از شروع کارم، تونستم فروشگاهی رو بگیرم که کار فروشندگی رو از اونجا آغاز کرده بودم. چون هم سایز مناسبی داشت و هم جلو چشم بود. خودم که خیلی خوشحال بودم ولی عده‌ای هم بودن که زیاد از این رشد و پیشرفت خوشحال نبودن، کار شکنی میکردن، مشتری هامون رو می‌بردن و هرکاری می‌کردن تا این پیشرفت ادامه دار نشه.
برادرم هم که در جریان همه اتفاقات بود. از ایشون خواستم تا با تزریق سرمایه، یکی از فروشگاه‌های طبقه همکف رو بگیره و من متعهد باشم روش کار کنم و سودشو به ایشون پرداخت کنم و این شد یک سرآغاز برای ثبات بیشتر کسب‌و‌کارمون. رضایتشون از نتیجه سرمایه گذاری باعث شروع یک شراکت دو نفره شد.
تلاشمون رو بیشتر کردیم تا در سال  ۱۳۹۷ به دو فروشگاه و اولین دفتر اداری‌مون رسیدیم. سایت و شبکه‌های اجتماعی رو راه انداختیم و رسما در یک مدیریت دو نفره با اسم پلازا دیجیتال شروع کردیم به فعالیت.
 
موفقیت‌هامون اونقدر جرقه امید رو شعله‌ور کرد که با همراهی‌ هم و تیم کاربلدمون تونستیم تا به امروز در سه مرکز خرید پایتخت، ایران و بازاررضا با ده شعبه حضوری، مشاوره و فروش تلفنی و فروش آنلاین در حوزه لپتاپ، موبایل، تبلت، قطعات کامپیوتر، ماشین‌های اداری، لوازم جانبی، تجهیزات شبکه و… فعال باشیم. گارانتی متعبر و سریعی ارائه کنیم. با فعالیت بازرگانی، قیمت‌ بهینه‌تری برای عرضه داشته باشیم.
پلازادیجیتال همچنان تو جاده توسعه در حال حرکت است و حرف‌‌های زیادی برای شنیده شدن داره.